اسکات آدامز بیشتر از بسیاری از کسانی که میشناسیم، شکست را تجربه کرده است. او در کتاب «چگونه در هر کاری شکست بخوریم و باز هم برنده باشیم؟» که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده، استراتژیها و راهکارهایی را با ما در میان میگذارد که با تجربه شخصی آنها را به دست آورده است. این کتاب سرشار از ایدهها و نکات مهم درباره بهرهوری، شکست، تلاش و شکستهای مجدد است که زبانی ساده و روان دارد. آدامز که بارها شکست خورده، در این کتاب ما را همسفر خود میکند تا درسهایی را درباره شکستها و پذیرش آنها به ما یاد دهد.
به جای تعیین اهداف، یک سیستم ایجاد کنید
اگر سری به کتابهای خودیاری بزنید، میبینید که تقریبا در ۹۰ درصد مواقع با نثری خوشبینانه مواجه میشوید که از مزایای تغییر زندگی با هدفگذاری تمجید میکنند. باید بگوییم که این ستایش کمی نابهجاست، زیرا اهداف صرف نظر از اینکه چقدر واضح هستند، دو مشکل اساسی دارند: آیندهنگر و بیشازحد خاص هستند.
بیایید با مشکل اولی شروع کنیم. همه اهداف در آینده قرار دارند، اما مجبوریم برای رسیدن به آنها در زمان حال کار کنیم. بنابراین وقتی که برای رسیدن به هدفی شروع به انجام کاری میکنیم، معمولا نتایج فوری آن را نخواهیم دید و این موضوع میتواند دلسرد کننده باشد.
بنابراین به گفته اسکات آدامز بهتر است سیستمهایی را در نظر بگیرید که در زمان حال وجود دارند و بر خلاف اهداف، بر اکنون و اینجا متمرکز هستند. این سیستمها میتوانند وارد زندگی روزمره شما شوند و شما میتوانیداز عملکرد موفقیتآمیز آنها بهطور روزمره لذت ببرید.
آدامز بهطور اتفاقی درباره سیستمها یاد گرفت. در یکی از پروازهایش، مردی کنار او نشسته بود که توضیح میداد سیستمها چگونه او را از یک کارمند ساده به یک مدیر عامل تبدیل کردند. سیستم او بسیار ساده بود: از شغلی به شغل دیگر حرکت کنید و همیشه به دنبال چیز بهتری باشید. با وجود اینکه او هدف نهایی مشخصی در ذهنش نداشت، این سیستم فکری به او اجازه داد تا آنقدر دانش و تجربه کسب کند تا به صندلی مدیرعاملی برسد.
مشکل دیگر این است که اهداف مشخص گاهی باعث ایجاد توهم شکست میشوند. بسیاری از مردم فکر میکنند که اگر دقیقا کار مشخصی را انجام ندهند، در واقع هیچ کاری انجام ندادهاند. برای مثال وقتی به این فکر میکنید که ۱۰ کیلوگرم از وزن خود را کاهش دهید، هدفی را مشخص کردهاید، اما اگر به آن دست پیدا نکنید و حتی اگر فقط دو کیلوگرم با هدف فاصله داشته باشید، احساس شکست خواهید کرد.
بهتر است که یک سیستم راهاندازی کنید، برای مثال متعهد شوید که هر روز مقداری ورزش کنید و سعی کنید به این روتین پایبند باشید و عادت ایجاد کنید. این کار به شما کمک میکند که به شکل آسانتری انگیزه خود را حفظ کنید.
اسکات آدامز این روش را در سالهای جوانی خود انجام داده است. او سیستمی برای هر کدام از کارهایش طراحی میکند. برای مثال سیستمی برای تولید محتوا و نوشتن مطالبش ایجاد کرد، بدون اینکه هدف نهایی در سر داشته باشد. این حرکت هوشمندانه باعث شد او کمیک استریپ موفق و پرطرفداری بسازد.
تواناییهای مختلف را در خود توسعه دهید
اسکات آدامز توصیه میکند که اگر تواناییهای مختلف را توسعه دهید و شکست را تجربه کنید، بهتر است از اینکه فقط در یک مهارت تسلط پیدا کنید. در دنیای کسبوکار گذشته، تخصص بسیار مهم بود، اما امروزه داشتن دانش عمومی در مورد رشتههای و تخصصهای مختلف میتواند به شما بسیار کمک کند. مهارتهای متنوع میتواند قدرت و انعطافپذیری شما را افزایش دهد. باید بگوییم که آدامز یک کلیگرا است و وقتی کمیک خود را شروع کرد، نمیتوانست بهطور تخصصی طراحی کند، بنویسد یا تجارت کند. در عوض او در هر مهارت دانش متوسط و شایستگی عمومی داشت که به اعتقاد او منجر به موفقیت این کمیک شد.
به گفته او، داشت تنوع در مهارتها باعث میشود تا بتوانید راحتتر خود را با تغییرات سریع جهان سازگار کنید و از رقبای خود متمایز شوید. بنابراین بهتر است با توجه به موقعیت خود چند مهارت مفید را یاد بگیرید. یکی از مزایای یاد گرفتن مهارتهای متنوع این است که شکست را تجربه خواهید کرد.
شکستخوردن معمولا آخرین چیزی است که هر فرد میخواهد، اما باید بدانید که هر شکست فرصتی برای یادگیری بیشتر فراهم میکند. فرض کنید که شما نویسندهای هستید که بهتازگی اولین کتاب خود را منتشر کردهاید. وقتی که نقدها شروع میشود، همه آنها وحشتناک به نظر میرسند. اما باید بهجای ناامید شدن، میتوانید از نکات مهمی که منتقدان بیان میکنند بهرهمند شوید و نویسندگی خود را بهبود دهید.
آدامز بارها شکست را تجربه کرد. او از شرکت Pacific Bell اخراج شد و ایدههایش برای بازیهای کامپیوتری و حق ثبت اختراع به نتیجه نرسید. اما او در ناامیدی فرو نرفت و از تجربهها و کسب دانش درباره تجارت و بازاریابی برای موفقیت کمیک خود بهرهبرداری کرد.
مهارتهای خاص خود را بهطور موثر با هم ترکیب کنید
بسیاری از ما فشارهای والدین را برای داشتن شغلی خاص تجربه کردهایم که همیشه تاکید میکردند تو باید دکتر، مهندس یا وکیل شوی! اما نکته اینجاست که شما تنها کسی هستید که باید تصمیم بگیرید چه کاری میخواهید انجام دهید. ممکن است کمی سخت به نظر برسد، اما باید کمی در خود کاوش کنید تا مهارتها و علایق خود را بشناسید. به این فکر کنید به چه چیزی علاقه دارید؟ در دوران کودکی یا نوجوانی خود شیفته چه چیزهایی بودید؟ میتوانید به کارهایی فکر کنید که بهاندازه کافی در آنها خوب بودهاید. شما باید چیزهای مختلف را امتحان کنید تا به کاری دست پیدا کنید که هم در آن خوب هستید و هم از آن لذت میبرید.
ممکن است سعی کنید با کمک مهارتهای خود کسبوکار یا برند شخصی خودتان را راهاندازی کنید و با کارمندی خداحافظی کنید. در این صورت سعی میکنید از ایدهها یا محصولات خود درآمد کسب کنید. سعی کنید فاکتورهایی را پیدا کنید که محصول یا خدمات شما را از رقبا متمایز میکند و در رسانهها و شبکههای اجتماعی خود روی آن مانور دهید. شما باید مخاطب را درگیر کنید تا بتوانید او را به مشتری خود تبدیل کنید. اگر اولین آیفون را به یاد بیاورید، میبینید که با وجود اینکه محصول ریسک بالایی داشت، حجیم و سنگین بود، اما مردم درباره آن صحبت میکردند و این باعث تحول در گوشیهای موبایل امروزی شد.
فعالیتها و موقعیتهای انرژیبخش خود را بیابید
اسکات آدامز میگوید سعی کنید فعالیتهای انرژیزا را برای خود پیدا کنید و ببینید که چه زمانی در بهترین حالت خود هستید.آیا تابهحال شده که برای انجام کاری مثل دویدن احساس خستگی یا بیانگیزگی کنید؟ یا خود را مجبور به انجام کاری کنید که از آن لذت نمیبرید؟ احتمالا به این دلیل است که شما از ریتمها و ویژگیهای بدن خود پیروی نمیکنید.
نویسنده توصیه میکند که به ریتمهای طبیعی و سطوح انرژی بدن خود توجه داشته باشید. چه زمانی احساس خلاقیت میکنید؟ چه زمانی احساس انرژی بیشتر دارید؟ زمانی را بیابید که حس میکنید بیشترین توانایی را برای انجام فعالیتهای خاص خود دارید. این کار به شما کمک میکند تا پرانرژی باشید و از زمان خود به بهترین شکل بهره ببرید.
نکته دیگر این است که به موقعیتهای مکانی توجه کنید. سعی کنید در محیط استراحت خود کار نکنید و محیطهای انرژیبخش را برای انجام کارهایتان در نظر بگیرید. نویسنده میگوید چیزهای مختلف را امتحان کنید تا بفهمید که چه فعالیتهایی به شما انرژی میدهند. این کار به شما کمک میکند تا تمرکز خود را حفظ کنید. یادتان باشد که یک بدن سالم میتواند بهخوبی برای انجام کارهای مختلف همراهتان باشد. بنابراین به صدای بدن خود گوش دهید.
با رژیم غذایی مناسب و ورزش منظم زندگی خود را متحول کنید
حتما تابهحال تجربه کردهاید که یک برنامه رژیم و ورزش گرفتهاید اما به آن پایبند نبودهاید. باید بدانید که غذا سوخت بدن است و به همین دلیل باید درباره چیزی که در بشقابمان میگذاریم، هوشیار باشیم. نویسنده عقیده دارد که برخی از غذاهای مضر مانند غذاهای فرآوریشده باعث کاهش انرژی ما، افزایش وزن و احساس خستگی بیشتر میشوند. بنابراین بهتر است غذاهای ناسالم را با مواد غذایی مغذی، سالم و انرژیبخش مانند میوهها، سبزیجات، غلات کامل و پروتئینهای مفید جایگزین کنید. از ادویهها و مواد غذایی خوشمزه استفاده کنید تا بتوانید به روتین سالمخوری خود پایبند بمانید
نویسنده تاکید میکند که ورزش را در برنامه روزانه خود قرار دهید. ورزشکردن به میزان چشمگیری روی سلامت روان، کاهش استرس و اضطرابهای روزمره موثر است. شما میتوانید برای پایبندی به رژیم غذایی و ورزش خود از گروههای تخصصی و مربیان حرفهای کمک بگیرید. این کار به شما کمک میکند تا روتین خود را بهتر حفظ کنید.
به عقیده نویسنده، بسیاری از افراد پاداش را دوست دارند، بنابراین میتوانید هرازگاهی در صورتی که به روتین و تمرینات خود پایبند بودید، به خودتان جایزههای کوچک بدهید. این کار انگیزه شما را برای ادامهدادن حفظ میکند.
موفقیت و شکست میتواند مسری باشد
نویسنده میگوید که خلق و خوی میتواند مسری باشد. ممکن است تجربه کرده باشید که یک روز کاری شما به دلیل بدخویی همکارتان خراب شده باشد، یا از لبخند زدن یک غریبه رهگذر، شما هم احساس خوبی پیدا کرده باشید. این مطلب نشان میدهد که ما میتوانیم از افراد مختلف انرژی ذهنی دریافت کنیم یا انرژی خود را از دست بدهیم. اسکات آدامز میگوید که ما میتوانیم از این تعامل انرژی استفاده کنیم. یک راه حل این است که با افرادی معاشرت کنید که میخواهید شبیه به آنها شوید. نویسنده به مقالهای اشاره میکند که وقتگذرانی با دوستان دارای اضافه وزن میتواند به افزایش وزن ما منجر شود.
آدامز قبل از نوشتن کمیک دیلبرت با سه نویسنده مشتاق کار میکرد و حالا به این فکر میکند که نوشتن برای او در کنار این نویسندهها بسیار الهامبخش بوده و او تحت تاثیر انرژی آنها قرار میگرفته است.
و در نهایت
مسیر موفقیت لزوما مستقیم نیست و بهطور کلی فقط یک مسیر خاص برای موفقشدن وجود ندارد. بهجای تعیین اهداف از سیستمها استفاده کنید و به خودتان فرصت یاد گرفتن چیزهای جدید را بدهید. با کسب تجربههای جدید این فرصت برایتان فراهم میشود که از شکستهای خود درس بگیرید و طیف گستردهای از مهارتها را توسعه دهید. همچنین بهتر است انرژی و سلامتی خود را با کمک یک رژیم غذایی سالم و ورزش منظم بهبود دهید. نویسنده میگوید که اطراف خود را با افرادی پر کنید که به شما الهام میدهند. برای اینکه بدانید چه نوع سیستمی برای شما مهم است، میتوانید درباره افراد موفق بیشتر تحقیق کنید و روشهایی که برای آنها مفید بوده را آزمایش کنید تا به بهترین سیستم برای خودتان دست پیدا کنید.
اگر به کتابهای حوزه کسب و کار علاقه دارید، خلاصه کتاب هنر کار کردن نوشته جف گوینز را هم بخوانید.